وروجك خوشگل من
الان كه دارم واست مينويسم توى اتاقت پيشت نشستم آخه تازگى ها دوست دارى كنارت باشيم و تو هم بازى كنى، البته بازى كه نه يه جورايى از در و ديوار اتاقت بالا برى. ديروز توى اتاقت بازى ميكردى كه شنيدم صداى گريه ات داره مياد اومدم سراغت تو هم از درگاه در داشتى ميومدى بيرون كه نشستى با دستات كتاب موزيكالت رو نشون دادى و با اون زبون خوشگلت هى ميگفتى جى جى جى جى جى جى البته صداى كتابت رو شنيده بودم و فهميدم منظورت چيه كتابت صداى قطار داره كه زياد واست جالب نيست وااااااى كه نميدونى چه حالى شدم دلم واست ضعف رفت بغلت كردم و بوسه بارونت كردم مثل هميشه. امروز هم پاى لپ تاپ بابايى بودم و هى صدام ميكردى ماما منم ميگفتم جانم اما نميومدى كنارم خلاصه اومدم پي...
نویسنده :
مامان الهام
16:44