واكسن ١٨ ماهگيت
عزيزم بگردم توى يه روز برفى روفتيم واسه واكسن كه تو مثل هميشه آروم بودى يه گريه خيلى كوچولو كردى با اينكه بابايى پاهات رو محكم نگه نداشته بود و تو پات رو تكون دادى و سوزن توى پات كج شد و خيلى اذيت شدى عشقم بعد هم كه از درد جرعت نميكردى پات رو زمين بذارى عسيسم انقدر مظلوم شده بودى تو كه يه بند رآه ميرفتى همش نشسته بودى و بازى ميكردى يا تلويزيون ميديدى يه تب كوچولو هم كردى و زود خوب شدى و دوباره سر از نوع مشغول شيطونى
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی