هويادهوياد، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

هوياد اميد زنگيمون

قصه سه جلد پسر طلا

1391/8/2 10:52
نویسنده : مامان الهام
640 بازدید
اشتراک گذاری

عزيزم بايد بدونى كه بابا چه به سرش اومد تا تونست سه جلدت رو بگيرهنیشخند. گفتند به اين اسم يعنى هوياد سه جلد نميديم چون اين اسم توى ليست ما نيست اما شما درخواست بديد و ما كميسيون ميذاريم تا يكماه ديگه جوابش حاضره. يكماه بعد بابا رفت و گفتند كه به صورت موردى موافقت شده اما شبكه ما قطع و بايد دوباره بياييدقلب و بابا دوباره رفت كه باز همون جواب رو دادن از قرار بابايى ماشينش رو مثل اينكه در محل حمل با جرثقيل گذاشته بودهسبز و ميرسه ميبينه كه ميخوان ماشين رو ببرن و كلى خواهش ميكنه و آقاى پليس ميگه اگه مداركت كامل باشه نميبريم خلاصه با اينكه مدارك بابا كامل بود ماشين رو ميبرن آخكه بابا متوجه ميشه موبايلش نيست ميدود دنبال جرثقيل و طى يك عمليات آكروباتيك ميپره رو جرثقيل و آقا پليسه هم ميگه اين ديوانه استابله زنگ ميزنم ١١٠ كه بيان ببرنت تيمارستان كه بابا ميگه موبايلم جا مونده خلاصه كه بابا اشتباه كرده بود و اصلا موبايلش رو نبرده بود بعد كه مياد از جرثقيل بياد پايين راننده حركت ميكنه و بابا مثل پلنگ صورتى نقش زمين ميشه خندهوقتى هم اومد خونه دستش خونى و اعصابش هم خط خطى بود کلافهمن گفتم چى شده كه تعريف كرد منم كه داشتم از خنده ميمردم قهقههو قيافه بابا رو موقع زمين خوردن تو ذهنم تجسم ميكردم خلاصه يك پروژه يك هفته اى داشت تا ماشين و سه جلد شماى عسلى رو بگيره.ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان الینا
22 مهر 91 9:09
سلام عزیزم .ممنون که اومدی پیشم گلم
سپیده
23 مهر 91 14:17
سلام خانمی. خوبی؟ گل پسرتون چطوره؟ گذاشتم. اینم لینکش http://koodakeman91.niniweblog.com/post209.php
خانوم معلم!!!
13 آذر 91 15:55
هههه عزيزم شناسنه ميشه سجل نه سه جلد!
موفق باشي
پسرت هم خيلي نانازه ماشاالله


عزيزم اول سه جلد بوده بعدها كه ديدن فقط يه جلد هستش شد شناسنامه كه هنوز خيلى ها سه جلد يا سجل ميگند بهش